سلام بر همه دوستان خوبم!
از لطف و مهربانی همه شما عزیزان متشکر و ممنونم.
خانم گل نازنینم بیمارستان بود. به قول خودش: "درد پیری"
دخترش میگفت: او را برده بودیم رادیولوژی, از پشت شیشه
دیدم که یهو همه کارکنان دست از کار کشیدند و با احترام ایستادند.
دلم ریخت. خیلی نگران شدم.
پرستاری بیرون آمد. علت را پرسیدم. گفت: قدر این خانم را خیلی بدانید,
داشت دعا میکرد یهو به خلسه رفت. قیافه روحانی اش وادارمان
کرد دست از کار بکشیم. حالا منتظریم از این حالت درآید تا کار را
شروع کنیم...
به دخترش چیزی نگفتم اما یادم آمد که میگفت:
"در سخت ترین لحظات زندگی چشمانم را لحظه ای میبندم
و او را صدا میزنم. طولی نمی کشد که حیّ و حاضر کنارم
احساسش میکنم, سلام میکنم و خودم را دربست به او
میسپارم و دلم باز میشود...."
یادم میاید که آن روز دستان چروکیدهء پیرش را گرفتم و بوسیدم
و کلی باهم گریه کردیم.
التماس دعا!
دوست خوبم در مورد اجابت دعاها سوال کرده بود:
در قرآن آیه ای است:
وَیَدْعُ الإِنسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الإِنسَانُ عَجُولاً (سوره اسرا ۱۱)
به این معنا که انسان چون عجول و شتابزده است آن گونه که برای نیکیها
دعا میکند بدیها را هم طلب مىکند!
یعنی بعضی اوقات آنچه از خدا میخواهیم در آن مقطع زمانی شاید به
صلاح و خیر مان نباشد . ما از اسرار هستی خبر نداریم اما آن مهربان
خدایمان باخبر است... خود را تسلیم او باید کرد گرچه دعا و طلب هم زیباست.
اما به قول دوستی: باید آخر دعاهایمان بگوییم:
خدایا خیرمان را در اجابت دعاهایمان قرار بده!
از هستی خویش رها باید شد
از دیو خودی خود جدا باید شد
آن کس که به شیظان درون سرگرم است
کی راهی راه انبیا خواهد شد؟!
با نام او
دام سخت است مگر یار شود لطف خدا
ورنه انسان نبرد صرفه ز شیطان رجیم
حافظ
با سلام خدمت تمام دوستان!
محرم که شروع میشود سعی میکنم حتما سری به کتاب ارزندهء
"نیایش امام حسین در صحرای عرفات" نوشته استاد تقی جعفری بزنم.
شاید گاهی هم قطعه ای زیبا از این کتاب را اینجا نوشتم:
"پروردگارا! بار الها!
بی نیازی را در نفسم قرار بده و یقین را در قلبم,
اخلاص را در عملم, نور را در دیدگانم, بینایی را در دینم, تثبیت فرما.
معبودا!
مرا از اعضایی که لطف فرموده ای بهره مند فرما.
چشم و گوشم را وارث من قرار بده (تا از دوران زندگیم امتیازات قابل
ذخیره برای سعادت ابدیم تهیه نماید).
مرا بر آن کسی که بر من ستم کرده است یاری فرما,
و گرفتن خونم را و انتقام آن امتیازاتی که اگر زنده می ماندم کسب
میکردم, بر آن ستمکار ارائه فرما و با این لطف چشمم را روشن بساز."
حق همی گوید چه آوردی مرا
اندر آن مهلت که دادم مر ترا
عمر خود را در چه پایان بردهای
قوت و قوت در چه فانی کردهای
گوهر دیده کجا فرسودهای
پنج حس را در کجا پالودهای
گوش و چشم و هوش و گوهرهایعرش
خرج کردی چه خریدی تو ز فرش
دست و پا دادست چون بیل و کُلند
من نبخشیدم ز خود آن کی شدند
مولانا
از کتاب نیایش امام حسین در صخرای عرفات
نوشته علامه تقی جعفری
|