دعایم کن!

هم دعا از تو اجابت هم ز تو / ایمنی از تو مهابت هم ز تو

دعایم کن!

هم دعا از تو اجابت هم ز تو / ایمنی از تو مهابت هم ز تو

سلام نازنینم! 

 

زن کشاورزی بیمار شد ، کشاورز به سراغ یک راهب بودایی رفت و از او خواست برای همسرش دعا کند .
راهب دست به دعا بر داشت و از خدا خواست همه بیماران را شفا بخشد.

ناگهان کشاورز دعای او را قطع کرد و گفت : " صبر کنید ! از شما خواستم برای همسرم دعا کنید و شما دارید برای همه بیماران دعا می کنید ! "

راهب گفت : " من دارم برای همسرت دعا می کنم .."

کشاورز گفت : " اما برای همه دعا کردید ، با این دعا ، ممکن است حال همسایه ام که مریض است ، خوب بشود و من اصلا از او خوشم نمی اید

.. "

راهب گفت : " تو چیزی از درمان نمی دانی ، وقتی برای همه دعا می کنم دعاهای خودم را با دعاهای هزاران نفر دیگری که همین الان برای بیماران خود دعا می کنند ، متحد می کنم ، وقتی این دعاها با هم متحد شوند ، چنان نیرویی می یابند که تا درگاه خدا می رسند و سود ان نصیب همگان می شود.دعا های جدا جدا و منفرد ، نیروی چندانی ندارد و به جایی نمی رسد ! "

خدایا با نام عزیز تو 

 

این نازنین! 

دلم خیلی تنگ است! به اندازه کوههای عالم به اندازه آبهای عالم. 

تضاد تضاد تضاد... دو پاره شده ام؟! 

از طرفی دلم میخواهد از تمام نامردهای دنیا انتقام بگیرم و از طرفی دلم به حالشان میسوزد. 

میدانی نازنینم! 

در ماشین را که باز کردم آرام خورد به ماشین کناری ... مردی در ماشین بود پیاده شد و من فورا 

معذرت خواستم گرچه هیچ خراشی روی ماشینش نیفتاده بود. غرغر کرد. برگشتم و آرام گفتم: بابا جان ببخشید ماشینت هم که چیزی نشده چرا غرغر میکنی؟!  

و رفتم دنبال کارم... وقتی برگشتم ماشینم را محکم خط انداخته بود ... هر بار که خط را میبینم نفرینش میکنم و بعدش پشیمان میشوم.... تضاد!!! 

این را گفتم که بعدش بگویم حالا اطراف من پر از این آدمهاست. عجیب است ولی آدمهایی که  

تحقیر و اجحاف میکنند و بعد مرا متهم میکنند عین آن مردک ماشین خط انداز!؟؟ 

 دلم را میخراشند و وقتی گفتم آخ! های هوی راه میاندازند که آخ گفت. 

دلم گرفته... خیلی دلم گرفته....